ده کلید خوشبختی

گل های صورتی در پس زمینه ی آسمان آفتابی

دیدگاه دیپاک چوپرا از خوشبختی

دیپاک چوپرا، پزشک آمریکایی هندی-تبار، بخاطر نوشته‌ها و سخنان زیبا و ژرفش از کائنات و سلامت جسم و جان بسیار مشهور و محبوب است.

به نظر تو، چه چیزهایی حس خوشبختی را در وجود آدم جاری می‌سازند؟…

حال، ببینیم دیپاک که پس زمینه‌ی عمیقی از طب آیورودیک هند باستان و شفای کانتومی امروزی دارد، در این باره به ما چه می‌گوید.

یادت نرود، به عنوان آزمون هم که شده، تک تک رویکردهای زیر را تا مدتی بکار ببندی تا نتیجه‌اش را ببینی (و حتی در آن باره در پایین این صفحه نظر بنویسی):

ده کلید من برای خوشبختی اینها هستند:

  1. بدنت می‌فهمد. به حرفش گوش کن. او با احساس راحتی و ناراحتی به تو علامت می‌دهد. وقتی داری تصمیم می‌گیری درباره‌ی چیزی چگونه رفتاری داشته باشی، از بدنت بپرس، «در این باره چه حسی داری؟» اگر بدنت سیگنالی از تشویش و دلنگرانی جسمی یا احساسی برایت فرستاد، مراقب باش. اگر علامتی که بدنت فرستاد حاکی از راحتی و اشتیاق بود، به پیش برو.
  2. در زمان حال زندگی کن، چراکه این تنها لحظه‌ای‌ست که داری. توجه‌ات را معطوف کن به آنچه که هم‌اکنون و همینجا وجود دارد و بس. ببین که هر لحظه به تنهایی، چه آکنده و سرشار است. هر آنچه که برایت پیش می‌آید یا با آن روبرو می‌شوی را کامل و بی کم و کاست بپذیر و قدرش را بدان، از آن درس‌ات را بگیر و آنگاه رهایش کن. لحظه‌ی حال همان است که باید باشد؛ و بازتابی است از قوانین بیکران طبیعت که سبب رخ دادن این فکر خاص یا این واکنش جسمی خاص در تو شده‌اند. این لحظه همین است که هست، زیرا جهان همین است که هست. با این سامانه‌ی بیکران کشمکش نکن، در عوض با آن یکی باش.
  3. کمی وقت بگذار برای ساکت ماندن، مدیتیشن، و خاموش کردن گفتگوی درونی‌ات. در آن لحظات سکوت، دریاب که داری با سرچشمه‌ی آگاهی ناب خود از نو تماس برقرار می‌کنی. به حیاتی که درونت می‌گذرد توجهی کن تا از راهبری حس درونیت بهره بگیری و نه از تعابیر خوب بودن‌ها و بد بودن‌های القا شده از بیرون.
  4. به اینکه دیگران تو را تایید کرده یا قبول داشته باشند نیازی نداشته باش. تنها خودت می‌توانی قضاوت کنی که ارزشت چقدر است. هدف تو این است که ارزش بیکران درونت را کشف کنی؛ و مهم نیست دیگران چه فکر می‌کنند. دریافت این نکته به رهایی شگرفی می‌انجامد.
  5. وقتی دیدی که داری به کسی یا شرایطی خشمگینانه واکنش نشان می‌دهی یا ناسازگاری می‌کنی، دریاب که تنها داری با خودت کشمکش می‌کنی. مقاومت، واکنش تدافعی ناشی از زخم های کهنه است. وقتی آن خشم را رها می‌کنی، داری به خودت شفا می‌بخشی و با جریان کائنات هماهنگ می‌شوی.
  6. بدان که جهان «بیرون»، بازتاب واقعیت «درون» توست. آدم‌هایی که به آنها واکنش‌هایی شدید همچون بیزاری و مهرورزی نشان می‌دهی، بازتاب دنیای درون خودت هستند. آنچه که برای تو منفورترین است، چیزی‌ست درون خودت که بسیار می‌کوشی انکارش کنی. آنچه که بیش از هر چیز دوستش داری همانی‌ست که آرزو داری در خودت داشته باشی. از آینه ی ارتباطات با دیگران برای یافتن مسیر تکاملت استفاده کن. هدف، خودشناسی کامل است. وقتی به آن دست یابی، آنچه که بیش از هر چیز می‌خواهی‌اش خود به خود موجود خواهد بود، و آنچه که بیش از هر چیز از آن بدت می‌آید ناپدید خواهد شد.
  7. بار قضاوت کردن را بر دوش نکش – اینطوری خیلی سبکتر خواهی بود. قضاوت کردن‌ها به وضعیت‌هایی برچسب درست و نادرست می‌چسباند که سوا از درستی و نادرستی، صرفاً هستند، همین. همه چیز را می‌توان درک کرد و بخشید، اما وقتی درباره‌ی آن چیز قضاوت می‌کنی، امکان چنین فهمی را از بین می‌بری و فرایند یادگیری چگونه عشق ورزیدن را باز می‌داری. با قضاوت کردن درباره‌ی دیگران داری نشان می‌دهی که خودت چندان خودت را قبول نداری. یادت باشد با هر نفری که می‌بخشی داری به عشق نسبت به خودت می‌افزایی.
  8. بدنت را به سم آلوده نکن، چه از راه خوردن و نوشیدن، و چه از طریق احساسات زهرآلود. بدن تو فقط سیستمی برای تامین زندگی‌ات نیست. فراتر از آن، به سان وسیله‌ی نقلیه‌ای‌ست که دارد تو را در این سفر تکاملی‌ات حمل می‌کند. سلامت تک تک سلول‌ها در احساس تندرستی‌ات تاثیر دارند، چراکه هر سلول یک نقطه‌ی آگاهی است درون یک میدان آگاهی، که تو باشی.
  9. رفتارهایی که از ترس سرچشمه می‌گیرند را با رفتارهایی جایگزین کن که از عشق بر می‌آیند. ترس، محصول حافظه است و به گذشته تعلق دارد. به یاد داشتن آنچه که در گذشته ما را آزرده، می‌تواند به ما در عدم تکرار آن کمک کند. اما اینکه بکوشیم گذشته را به زمان حال تحمیل کنیم، تهدید آن آسیب را از بین نخواهد برد. این امر زمانی رخ می‌دهد که امنیت وجود خودت، که عشق است، را دریابی. با انگیزش یافتن از حقیقت درونت، می‌توانی با هرگونه تهدیدی رو در رو شوی چونکه قدرت درونت در برابر ترس آسیب‌پذیر نیست.
  10. درک کن که دنیای ظاهری تنها آیینه‌ای‌ست از هوشی عمیق‌تر. هوش همان سازمان دهنده‌ی نامریی همه‌ی مواد و انرژی‌ست؛ و از آنجایی که بخشی از این هوش درون تو نیز سکونت دارد، تو در نیروی سازمان دهنده‌ی کیهان سهیمی. از آنجایی که بطور تفکیک ناپذیری با همه چیز پیوند داری، نمی توانی آب و هوای زمین را آلوده کنی. اما در لایه ای عمیق تر، نمی‌توانی با ذهنی مسموم زندگی کنی، زیرا که هر فکر بر سراسر میدان هوش تاثیری بر جای می‌گذارد. زندگی در تعادل و خلوص، بالاترین خیر برای تو و زمین توست.

نویسنده: دکتر دیپاک چوپرا

دیپاک چوپرا

منبع: لینکدین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *