مرد عنکبوتی؛ از نیش یک عنکبوت تا پرواز بر فراز آسمان‌ها

مرد عنکبوتی در حال پرواز با کبوتران

در دنیای سینما، انیمیشن، و کتاب‌های مصور، ابَر قهرمان‌های بی‌شماری وجود دارند که مخاطبان فراوانی را به خود اختصاص داده‌اند. یکی از این شخصیت‌ها که نزد تعداد زیادی از ما محبوب است، مرد عنکبوتی نام دارد. شاید برایمان این سوال به وجود آمده باشد که مرد عنکبوتی چگونه تبدیل به یک ابر قهرمان شد و خودش را با هویت جدیدش تطبیق داد.

اِستَن لی (Stan Lee) نویسنده و ویراستار کتاب‌های مصور با خلق شخصیت مرد عنکبوتی، دنیای ابر قهرمان‌ها را زیباتر ساخت و پس از آن کمپانی ماروِل با تولید چندین فیلم و انیمیشن بر اساس این داستان‌ها این شخصیت را پر رنگ‌تر کرد. این داستان، شهر نیویورک را روایت می‌کند که در آن جرم و جنایت‌های فراوانی رخ می‌دهد و سایه‌ی بی‌عدالتی مانند ابری تیره بر آن شهر سایه افکنده است. در گوشه‌ای از این شهر پر هیاهو پسر نوجوانی به نام پیتر پارکِر (Peter Parker) که در دوران کودکی والدین خود را در یک سانحه‌ی هواپیمایی از دست داد، به همراه عمو و زن‌عمویش زندگی می‌کند. اگرچه پیتر از وضعیت شهر خود آگاه است، به دلیل شور و اشتیاق دوران نوجوانی و علاقه به وقت‌گذرانی با دوستان و مطالعه و درس، توجه‌ زیادی به این موضوع ندارد.

کشف قدرت درونی و آغاز هویت جدید

زندگی پیتر طبق روال عادی جریان دارد. تا اینکه او یک روز از طرف مدرسه به بازدید از نمایشگاه علمی رادیولوژی می‌رود. این پسر نوجوان که به علت اقتضای سنش کنجکاو است، محو تماشای یکی از عنکبوت‌های رادیو اکتیو است که ناگهان آن عنکبوت او را نیش می‌زند. اما این نیش به آسانی بهبود نمی‌یابد. با گذر زمان پیتر متوجه تغییرات عجیبی در خودش می‌شود همچون انعطاف‌پذیری، حس عنکبوتی برای شناسایی خطرات نزدیک به او، چسبیدن به سقف‌ها و سطوح مختلف و پرتاب تارهای عنکبوتی. او در ابتدا این موضوع را نادیده می‌گیرد ولی ناگهان این تغییرات روی زندگی و وضعیتش تأثیر می‌گذارند. اکنون پیتر احساس می‌کند که با مشکل بزرگی مواجه شده است و دچار ترس و نگرانی می‌شود. او تصمیم می‌گیرد که در مورد تغییراتش با عمو، زن‌عمو و دوستانش صحبت نکند. زیرا می‌ترسد که آنها او را سرزنش کنند. پیتر تلاش می‌کند راهی برای مقابله با این مشکل پیدا کند ولی کم‌کم از این مسئله آگاه می‌شود که این تحولات مشکل نیستند بلکه قدرت و استعداد درونی هستند که او از آنها بهرمند شده است. بنابراین پیتر احساس رضایت کرده و تلاش می‌کند خودش را با شرایط جدیدش تطبیق بدهد.

پیتر در یکی از همان‌ روزها در حال عبور از خیابان به سارقی برخورد می‌کند که درحال فرار کردن است. او واکنشی از خودش نشان نمی‌دهد و اجازه می‌دهد که سارق فرار کند زیرا فکر می‌کند جرم و جنایاتی که در شهرش رخ می‌دهد هیچ ربطی به او ندارد و لازم نیست استعداد خود را در شهر نشان بدهد . اما وقتی که به خانه می‌رسد با خبر می‌شود که عمویش توسط همان سارق به قتل رسیده ‌است. کشته شدن عموی پیتر سبب می‌شود که او احساس عذاب ‌وجدان کند و خودش را مسبب این اتفاق وحشتناک بداند. زیرا اگر مانع فرار آن سارق می‌شد، عمویش زنده می‌ماند. پیتر بسیار افسرده و نا امید بود و از قدرت و استعدادی که کشف کرده‌ بود رضایت نداشت، زیرا نتوانست از این قدرت برای نجات عمویش استفاده کند. او ابتدا تسلیم شد و تصمیم گرفت استعداد و قدرتش را فراموش کند و به روال عادی زندگی خود ادامه دهد اما کم‌کم به این نتیجه می‌رسد که شهر از عدالت خالی بوده و هیچ قهرمانی وجود ندارد که مردم را از ظلم و ستم نجات دهد.

توانایی‌ها و قدرت‌های فوق‌العاده‌ی پیتر سبب می‌شود که او خودش را مسئول برقراری عدالت و امنیت در شهر و نجات مردم از چنگال ظلم بداند. هدف پیتر استفاده از قدرت و توانایی‌‌اش برای کمک به مردم است. اما از آنجایی که مسئولیتی که دارد برایش مهم است نه معروف شدن، بنابراین برای افشا نشدن چهره‌اش لباسی برای خودش طراحی می‌کند که هنگام کمک به دیگران کسی او را نشناسد. این لباس یک طرح کلاسیک ساده‌ به رنگ آبی و قرمز است که تصویر عنکبوت سیاه رنگی در وسط این لباس نمایان می‌باشد. علاوه بر آن، پیتر ماسکی به رنگ قرمز را با طرح تارهای سیاه‌رنگ به همراه لباسش طراحی می‌کند که چهره‌ی او را کامل می‌پوشاند.

لباس مرد عنکبوتی در دستان پیتر پارکر

پیتر هر شب با پوشیدن لباس مخصوص خود و با پنهان داشتن هویتش، وارد شهر پر آشوب شده‌ و هنگام مشاهده‌ی خلافکاران با آنها مقابله می‌کند. اکنون دیگر این پسر نوجوان وقتش را با قدم زدن در خیابان، درس خواندن، یا ملاقات با دوستانش سپری نمی‌کند. او بر بام ساختمان‌های بلند می‌نشیند و شهر را نظاره می‌کند تا به کمک حس عنکبوتی خود خطر را تشخیص داده و با تارهای عنکبوتی محکمی که پرتاب می‌کند، بر فراز آسمان پرواز کند و به نجات مردم برود. کسانی که توسط او نجات پیدا می‌کنند علاوه بر اینکه احساس رضایت دارند، ذهنشان درگیر شناخت این ناجی می‌شود. شکوفا شدن استعداد پیتر در دل شهر سبب می‌شود که او با رنج و غم عزیزان از دست‌رفته‌ی خود بهتر مدارا کند و اعتماد به نفس کافی را برای انجام مسئولیتی که در برابر مردم و شهرش دارد به دست بیاورد. طولی نمی‌کشد که مردم با دیدن پیتر در هر گوشه از شهر به وجود او به عنوان یک قهرمان پی می‌برند و عنوان مرد عنکبوتی را به او نسبت می‌دهند.

مرد عنکبوتی در حال پرواز و تنیدن تار بر فراز شهر

اکنون پیتر با نام مرد عنکبوتی در شهر شناخته شده و زیر ذره‌بین تمام رسانه‌های خبری قرار گرفته است. در هر نقطه از شهر صحبت از مرد عنکبوتی است. او دیگر محبوب و مشهور شده است. مردم به مرد عنکبوتی امیدوار هستند و از او انتظار دارند که عدالت و امنیت را در شهر برقرار سازد. با گذر زمان، افرادی که به علت عدم آگاهی و شناخت کافی از مرد عنکبوتی، او را تهدید و خطر محسوب می‌کنند، در می‌یابند که او فردی انسان‌دوست است.

هویت جدید پیتر و قهرمان بودنش به این معنا نیست که همه‌چیز برای او به آسانی پیش می‌رود. او مانند هر انسان دیگری مشکلات خودش را دارد. «با افزایش قدرت درونی او، مسئولیت‌هایش بیشتر و سخت‌تر می‌شود.»

نبرد‌هایی که پیتر با عنوان مرد عنکبوتی با مجرمان انجام می‌دهد پایان داستان نیست. افراد شروری (مانند دکتر اُختاپوس) که دارای قدرت‌های منفی و خطرناک هستند و برخلاف پیتر می‌خواهند این قدرت‌ها را «برای منافع شخصی خود» استفاده کنند، مرد عنکبوتی را رقیب خود دانسته و در تلاش برای نابودی او هستند. بنابراین پیتر با کمک حس عنکبوتی خود، پرتاب تارها برای پریدن از بلندی‌ها، و یافتن نقاط ضعف این دشمنان با آنها مبارزه می‌کند. اگرچه گاهی اتفاقات غیرمنتظره‌ای مانند زمین خوردن به علت پارگی تارهای عنکبوتی، آسیب‌دیدن، عدم کنترل و تمرکز هنگام نبرد، شناسایی هویتش با برداشته‌شدن ماسکش توسط یکی از این افراد شرور و پاره شدن لباسش پیش می‌آید، پیتر تسلیم نمی‌شود و نیرومندتر از پیش به جنگیدن با افراد شرور ادامه داده و با شکست‌دادن آنها پیروز می‌شود.

مرد عنکبوتی در حال جنگیدن با دکتر اختاپوس

پیتر پارکر با کشف قدرت درونی و هویت جدید تبدیل به یک فرد قهرمان شده و با روحیه‌ی بالا برای نجات مردم شهر تلاش می‌کند. بنابراین ما هم می‌توانیم مانند مرد عنکبوتی با کشف آنچه که در وجودمان است، آن را در راه درست که هم برای خانواده و هم جامعه مفید باشد استفاده کنیم.

 

نویسنده: زهرا جعفریان، نویسنده محتوای وب

درباره نویسنده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *